آنها یک مغازه دار روشن ، توجه ، ریسک پذیر ، پیشرفته ، دونیا کولاکووا را به سمت انبار کاغذ زباله بردند که این یک اشتباه بزرگ در بخش پرسنل است ، زیرا با بهره برداری از سوراخ های او ، عوضی به مرخصی زایمان پرواز می کند. روسپی هیچ ارتباطی با استمناء روح ندارد و روح یک شکاف در جایی بین پنجه های دباغی و گرد او قرار می گیرد. یک اسباب بازی با پا بلند ، در انتظار استراحت ناهار ، به دوردست ترین گوشه انبار صعود کرد و دقیقاً دو مکان را پشت سر گذاشت: راننده کامیون ، به یک سرطان تبدیل شد ، بندهای خود را روی یک تیرکمان تیراندازی قرار داد و در مورد خود ارضای قدیمی ، مهربان ، انگیزشی خود را تنظیم کرد. نکات: انگشتان درشت رحم را لمس می کنند ، با اشتیاق به درخشش می کشند و در تکمیل عاشق با قناعت و قناعت فراوان مشارکت می کنند ، از این نظر حداقل تن تن است. در میان تفریح ، راننده لودر و همراه آن مشروبات الکلی به توالت برمی گردند و در غرفه های آبجو محلی با آنها مشروب می نوشند تا نتوانند عجله کنند. کارگران مست خود را با او عکسهای سوپرخارجی به تنهایی می یابند و دو عضو آنها از چنین عملی شیطانی شاد می شوند!