در عمارتهای بازسازی شده ، همسر الیگارشی غیرقابل تحمل می شود ، حتی یک سینما نیز وجود دارد ، تختخوابهای اتاق خواب از طلا ساخته شده است و موش صحرایی پیر هرچه سن خود را حفظ کرده و مردانگی خود را از دست داده است ، اکنون نمی توان همسر کوچک داغ آن را خرد کرد. از آنجا که آلبکترا آبی کوچک فقیر خیلی خواستار نیست ، او حاضر است یک گربه را روی صورت یک بی خانمان کثیف قرار دهد یا با یک غریبه کمتر از ده متر رابطه جنسی برقرار کند. در هر صورت ، کار مرد ثروتمند حتی اصطلاحات بی ادبانه زن باهوش را از بین نمی برد ، بلکه مرد باهوشی که از مغز خود تشکر کرده بود برای فهمیدن چگونگی تدریس درسی به همسرش. پدربزرگ در سال هتلی یک هتل در یک هتل گرانقیمت ترتیب داد ، جایی که سالها پیش او را با برهنه Alecra Blue از بین برد: او عکس فیلمسوپر یادداشتی را در آستان قرار داد تا لباس شخصی شهوانی بیاید و هرگز فراموش نکنید که قبل از عزیمت ماراتن خلبان را بپوشید. یک دختر تمام عیار یاد گرفت که تفسیر یک یادداشت دلپذیر را تفسیر کند وقتی هم تیمی های کل تیم فوتبال او را به خوابگاه دانشجویی کشیدند ، بنابراین او سریع بیدمشک خود را تراشید ، لباس زیر فانتزی پوشید ، روی یک پالتوی بارانی پرتاب کرد و به آدرس مشخص پرواز کرد. هوبی همیشه در لباس سخت بود ، بینی اش روی پل عینک های تصویری سکسی بود و دستانش هیچ تماسی چشم شفاف نداشت. پدربزرگ تصمیم به بازی گرفت ، اما آیا قوانین بازی به گونه ای خواهد بود که انرژی یک چشم نمی تواند به یک کمر مار تبدیل شود؟