دختر شاد و مسحور کننده ای به نام دیزی تا ظهر سقوط می کند ، الاغ برهنه و خورشید را شلیک می کند ، اما او عکسهای سوپر و سکسی چشم های آبی آسمانی خود را باز نمی کند تا ببیند مهمان وارد اتاق می شود. یک آشنایی خودجوش با یک کشاورز بالغ و دوست ساکت او قول می دهد با یک شب تعطیل پایان یابد ، اما به دلایلی عاشق قدیمی نمی خواهد از ضعف دقیقه پینکی کوچک بهره ببرد. پیر وودمن به طور انحصاری صبح نوک سینه را خراب می کند و گره ها کاملاً مناسب هستند و آهنگ درباره مقابله اجباری بعد از شلاق به تأخیر نمی افتد. دیزی به زن نگاه کرد ، بدن او از آن زن بیزار بود ، که بدنش شبیه یک پارچ شرقی بود ، در وسط باریک و با پسوندهای آن در هر طرف باریک. باسن بی مروارید با پاهای نرم ، یک سینه بزرگ ، طبیعی ، رسیده و لبخندی زیبا بر روی بدن زیبا تکمیل می شود. یک عقاب شهوت انگیز با تحسین یک عاشق شلیک می کند و با لمس های ملایم او آتش میل را در درون خود بوجود می آورد و در مورد تمایل خود برای امتحان مقاربت گروهی در رختخواب سؤال می کند. دیزی نمی خواهد پاسخ دهد ، زیرا قسمت صبحگاهی ادرار انباشته شده شب از طریق تختخوابهای تختخواب ریخته می شود و وقتی ادرار می کند ، بلافاصله جواب می دهد ...