برای دو فرد ثروتمند بی شرم یک مشکل بزرگ وجود دارد - منحرفان قبلاً انواع مختلفی از رابطه جنسی را امتحان کرده اند ، یک شرکت کننده سوم را به سمت فیستا جذب کرده بودند ، گرفتار سوئیگرها شدند و در جستجوی همان کنجکاوی شگفت انگیز به کشورهای عجیب و غریب سفر کردند. برای اینکه به نوعی شوهر خود را به رختخواب برانگیزد ، هانا لباسی پرشور پوشید و با سینه های تراشیده به سمت سر زننده خود رفت و سینه هایش را بیرون انداخت ، که به اصرار دیوانه ، خال کوبی های بی شرمانه و همه بودند. او نگاهی به تلویزیون انداخت و جهنم را از فاصله دور گرفت ، وقتی که سعی کرد یک ترانسواستیت را در تایلند بخورد ، نه وقتی که شرایط آن را می طلبید ، عمل نمی کرد. زن جوانی بی دست و پا ، بی دست و پا اما بسیار سخت ، ریموت کنترل را از دستان خود گرفت و آماده شد که او را به فضای عشق سوار کند ، و سپس شوهر از خواب برخاست ، زیرا بیرون آوردن آن از مرد پایین ، سخت تر از ریختن آن است. او با هانا توهین آمیز معاشقه می کند ، نوار شلوار کوکتل را بازی می کند ، و به طرز فیلم سوپر خارجی داستانی ظریفی به کوچه های زناشویی که توسط لباس تنگ بریده شده حمله می کند. افراد بی شرمانه وسوسه های مختلفی را برای طعم دادن به آن امتحان کردند و برای اولین بار بدون دلیل محکم ، اما به همین دلیل این تروریست صدمه دید ، بنابراین او وظایف زناشویی خود را بدون هیچ گونه مانعی انجام داد و کنترل از راه دور تاسف بار را از تلویزیون بدست آورد.