توماس ، که در کمین بود ، لاغر لاغر در یک مکان متروک بود. اشلی ، یک دختر صاف ، عجله داشت با پسری روبرو شود ، بنابراین او قصد معاشقه نداشت تا زمانی که به تعامل با یک غریبه پرداخت شود ، پرداخت. Brandahlist با بسته های پول به سرعت رشوه به زن جوانی داد که با پرداخت حقوق متوسط ، شغل خوبی پیدا نکرد. ارتباط ظریف طنز ، سبزه لاغر را ترغیب کرد تا سینه های خود را نشان دهد و هنگامی که عیار صحبت کننده گربه او را لرزاند ، می توانست آنها را احساس کند. راوی باکره نبود و مانند بسیاری از چکی ها با شوالیه عکس سکسی یا سوپر بیعت نمی کرد و به پول احتیاج داشت ، بنابراین او موافقت کرد که به یک مکان آرام برود تا آرام آرام در آنجا خیاطی کند. یک مرد روشن هسته یشم را بدون سر و صدا جلا داده ، اما با ریتمی خوب ، زیرا می فهمد که فاک سریع به درون دهانش نمی رسد. یک پیشنهاد غیر منتظره به برنامه های سبزه تبدیل شد ، زیرا او به سرعت در مقابل یک کاروان جلوی درخت اول تعظیم کرد. توماس عاشق بدن پر زرق و برق بود ، لولهی ضخیم آن نه به دهانه باریک کمر نفوذ نمی کند. تعداد دفعات صدمات با هر دقیقه بعدی افزایش یافت ، زیرا با وجود تمایل به طولانی شدن صمیمیت جنسی ، هر دو شریک زندگی به نقطه اوج انتظار طولانی خود نزدیک شدند.