اگرچه یک زن و شوهر جوان دانش آموز بزرگ شده اند ، اما هنوز بزرگ نشده اند. بازی های مداوم و سرگرم کننده آنها را تعقیب می کند. حالا وقتی ایگور تصمیم به استحمام گرفت ، دوست دخترش کاتیا تصمیم گرفت پسر را مسخره کند. با نوشتن یک سطل آب یخ ، از جا بلند شد و به دوست پسرش زمزمه کرد. با کمال تعجب ، پسر از دوش پرید. اما او مدتهاست که به سرگرمی کنجکاوی خود عادت کرده است ، بنابراین اصلاً عصبانی نیست. بلکه عاشق بازی کردن بود. او با سینه های خود مینكس كوچك را گرفت و آنها را به سمت او كشید. وی به عنوان مجازاتی برای ماشینی بودن ، خدماتش را جایگزین دهان خود کرد. وقتی این میل بر آنها غلبه کرد ، به زمین فیلم سوپرسکسی بکن بکن خارجی فرو رفتند و به حمام رفتند و دختر پسر را زین کرد.