بنابراین او و همسرش در مقابل درب آپارتمان ایستاده و زنگ ایگور را با اشتیاق دیر لرزاند. یک زن خوب در را باز کرد و آنها را به داخل دعوت کرد. آنها ملاقات کردند ، نام او ویکا و همسرش ساشا بود. با رفتن به سالن ، یک میز کوچک را دیدیم که پوشیده است. پس از نوشیدن یک لیوان شراب ، ساشا گفت که زمان آن رسیده است. دخترک به آرامی شروع به نزول آلت کرد و ایگور آتش را درون او ریخت که درون آن داغ و مرطوب بود. او حرکت نکرد ، و ماهیچه های یونی کتک او را گرفتند. تا این زمان ساشا از همسرش خجالت زده بود ، بنابراین او به سمت او سوار شد و با صدای بلند به تاسف گفت. با بازگشت به ویكا ، وی اسكندر را دنبال كرد و شروع به گرفتن زن از پشت علاقه مندان به حیوانات كرد. همه آنها تقریباً به طور همزمان به پایان عکس سوپر سکسی خفن رسید.