پاییز خاکستری ، سرد و ترسناک ، پیتر را در چنین تابستان جذاب اسیر کرد. در یکی از عجیب ترین شب های بارانی برفی ، بارانی ، از دوستش شکایت کرد که اگر فقط مختص ترکیه باشد ، فرقی نمی کند که وی در جایی سرگردان باشد. او کاملاً با او موافقت کرد ، اما تنها در کیف پول آنها پول مینی بوس برای آوندو بود. بنابراین پسر تصمیم گرفت اوضاع را اصلاح کند و پیشنهاد داد که با یک عاشق افسرده برخورد کند. در کمال تعجب ، او خجالتی نبود و موافقت کرد. او مجبور بود شماره یك آشنای قدیمی را كه مدتهاست می خواست چشیدن این شگفتی طلایی را شماره گیری كند ، شماره گیری كند. اما هنگامی که "دردسرس" مالی وارد شد ، به نظر می رسید همه اشتباه شده است: در یک مقطعی که زبان استخوانی او با لب های شهوانی روبرو شد ، کودک متورمش هنگامی که دستان قوی فشرده فیلم سوپر از شهوانی گوشت لوکس الاستیک بود ، ناگهان پرید. اما میهمان ، که برای او کار متوقف کردن دشوار بود ، شرایط این پیمان را یادآوری کرد و رویای جوجه هات داگ از امنیت عبور کرد. وی با دیدن یک ساز محکم ، با حرص و طمع به اسپرم خود چسبید و با خوشحالی یک سولو هنری را با زبانی پر انرژی اجرا کرد. سپس میهمان ناراضی در مقابل صاحب حق التماس شهوانی کردم ، با اعتقاد دقیق که - چه کسی پرداخت می کند ، ...