یک کوچ نشین تنهایی جانی قلعه در تمام کشور سفر می کند ، او بارها و بارها از همه ایالت ها بازدید کرده است ، وی در زمینه زیرساخت ها و توسعه تجارت شغل پردرآمد دارد ، او وقت برای خانم ها ندارد ، بنابراین گاهی اوقات مجبور هستید روسپی ها را به هتل خود دعوت کنید. یک مرد تنهایی روسپی های زیادی را امتحان کرده است ، اما برابن بنسون روسپی گسترده مقیم آلبانی نه تنها از سبد ثروتمند خود بلکه در مورد جاه طلبی های بی تردید او تحت تأثیر قرار می گیرد ، که هر روز باعث می شود وقتی شما قدردانی می کنید ، به چشمان نگاه کنید و منتظر هر فرد شاد باشید. مهم است. به نظر می رسد یک بلوند بلند و بلند لبخند با یک جفت شلوار جین کبود و یک تی شرت دانشجویی به طوری که درخشان ترین سینه بند می داند ، پاها را در یک شلوار چسبان راحت راحت پوشانده و فیلم سوپر داستان یک کیف دستی بزرگ اما حجیم را روی دستان خود دارد. اما وقتی جانی قلعه پول مهمان را حساب می کند ، او را به اتاق خوابگاه خود می گزد و به یک فرماندار بد تبدیل می شود ، دفن می شود ، بی تاب ، غیراخلاقی ، شهوت انگیز و از او پاشیده می شود. برانا بنسون ، آلبانیایی آمریکایی مدتهاست که روی تابلو کار می کند ، بنابراین او می داند تمام تراشه هایی را که یک مرد می تواند بدست آورد ، چگونه او را مکش کند ، آلت مرد را مانند کرم روی قلاب قورت می دهد و با تمام قلب بر پیشانی خود نفس می کشد.