زمان در یک شرکت همیشه سرگرم کننده و لذت بخش تر از تنهایی غم انگیز است. دو دانش آموز جوان به همین روش تصمیم گرفتند ، عصرانه سفارش پیتزا دادند و از دو همکلاسی خود دعوت کردند. آنها شیرین گپ می زدند ، از رفتارهای دلپذیر لذت می بردند و چیزی گرم می خواستند. اتفاقاً مرغها به راحتی به یک اتاق خواب بزرگ منتقل شدند ، جایی که مادرانشان که همه چیز را کاملاً درک می کردند شروع به اجرای برنامه های خود کردند. صدای بوسه های پرشور اتاق ، اتاق را پر کرد ، به جستجوی زبانهایی که در رقص بی پایان ، عقب ماندگی ، لباس غیرضروری لذت های فوران شده از بدنهای گرم شده در اثر مقاربت صمیمی ، جست و جو کرد. شام های شکارچی دیدند که اعضای شگفت انگیز چشم اندازهای فعلی خود را سوراخ می کنند و برای شروع ، بچه ها تصمیم گرفتند بهشت را فیلم سوپر سیکسی روی زمین نشان دهند و مشتاقانه چسبیده به انتهای چسبناک بالا را بدون هیچ اثری از تسلیم شدن به سرگرمی های مورد علاقه خود بلعیدند. زبان های سریع اسلات های جوان مانند پروانه ها با تنه های متراکم پرواز می کردند ، لب های نرم با سرهای بزرگ سرهای بزرگ را می بوسیدند و ساقه های قدرتمند صاف و محکم بسته می کردند. بچه ها با بهره گیری از لذت خارق العاده ، شروع به کشیدن دخترهای خود بر روی تختخواب و فشار شدید کوسن ها کردند و کنه های گرم زیاد را به سمت برش های مخملی شلخته های جوان برای توپ های خود فشار دادند. آنها با توجه به اینکه جوجه ها به راحتی سر خود را از واژن گم کرده اند ، روسپی ها را مبادله کردند ، آنها را مطابق میل خود چرخانده و پیچ های سنگی سخت خود را درون قسمت های الاستیک قرار دادند و سپس بیدمشک صورتی لطیف همکلاسی ها را باز کردند.